راهکارهایی برای پدرانی که باید بهتنهایی فرزندشان را بزرگکنند
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۵۲۴۹۹
وقتی حرف از جدایی یک زوج بچهدار میشود یا یکی از آنها، فوت میکند، جمله «تکلیف بچه/بچههاشون چی میشه؟» پرتکرارترین سوالی ا ست که در ذهنها شکل میگیرد. موقعیت و فرضیههای مختلفی مطرحمیشود که میتواند فرزند را نگران کند. خیلی وقتها درباره چالشها و مسائل یک مادرِتنها برای نگهداری فرزند صحبت میشود، ولی کمتر شنیدهایم یک پدر مجرد برای بزرگکردن فرزندش با چه مسائل و چالشهایی مواجه است و چطور باید این مسیر را طیکند؟ شاید بگویید، چون بیشتر مردها بعد از جدایی یا فوت همسرشان، ازدواج مجدد را انتخاب میکنند یا دلشان به نیروی کمکی مانند مادر یا خواهر گرم است؛ اما پدرانی هم هستند که دنیایشان متفاوت است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
انتخاب سختی است و چالشهای عجیبوغریبی هم دارد، اما رفتار جامعه با چنین پدرانی معمولا مثبت است و گاهی حتی بیشتر از کار یک مادر مجرد به چشم میآید. میخواهیم ببینیم در خانوادهای که شامل پدر مجرد و فرزند/فرزندان است چه خبر است و این پدران چه چالشهایی دارند؟ اگر شما هم یک پدر مجرد هستید یا در اطرافیانتان کسی را دارید که این سبک زندگی را انتخاب کردهاست شاید حرفهای روانشناس و دو پدر مجردی که با آنها صحبتکردیم به کارتان بیاید. به هر حال تربیت فرزند برای یک مرد در بیشتر موارد، سختتر از یک زن است و چه بهتر که از آن بیشتر گفته شود. بعضی اسامی را برای رعایت حریم شخصی افراد در این گزارش، تغییر دادهایم.
مثل یک کودک کنار دخترم زندگیکردم
گفتگو با یک پدر که مجبور شدهاست دخترش را از یکروزگی بهتنهایی بزرگ کند
آیدا دهه نودی است و پدرش سعید دهه هفتادی. سعید ۲۹ ساله و پدری مجرد است که از دختر ۶ سالهاش بهتنهایی مراقبت میکند. او در یکی از شهرهای شمالی کشور زندگی میکند. آیدا از یکروزگی با پدرش بزرگ شدهاست و این یک تجربه فوقالعاده سخت برای این پدر جوان بوده. البته او در این راه از مادرش هم کمک خواسته، چون هیچ تجربهای از بچه و بچهداری نداشتهاست. سعید میگوید روحیه دخترش حساس است و تا وقتی خیالش از آینده او جمعنشود، نمیتواند به ازدواج دوباره، فکر کند. او در یک نمایشگاه خودرو کار میکند و بیشتر روزها دخترش را با خود به سرکار میبردهاست تا از آب و گِل دربیاید.
بیشتربخوانید
مامان! چرا بابا پیش ما نیست؟بزرگترین مسئله نگاه دخترم به همسنوسالهایش بود
چالشهای مراقبت از آیدا، یکی دو تا نبودهاست. سعید درباره روزهای سختی که گذرانده است، میگوید: «یکی از مشکلاتی که خود من را هم خیلی اذیت میکرد وقتی بود که به یک مهمانی میرفتیم یا در جمعی بودیم که دخترم بچههای همسنوسال خودش را در کنار پدر ومادرشان میدید. او رفتار آن بچهها را زیر نظر میگرفت و این موضوع در رفتارش هم خیلی تاثیرمیگذاشت، چون من هر کاری هم انجام میدادم قطعا نمیتوانستم جای مادرش را برایش پرکنم. این بزرگترین مسئله من بود و خیلی اذیت میشدم. وقتی دخترم نمیتوانست چیزی را که بقیه بچهها تجربه میکنند، بگذراند حسرت را در نگاهش میدیدم.» بغضش اجازه نمیدهد جمله را به آخر برساند. چندثانیه میگذرد و حرفش را اینطور ادامه میدهد: «همین که در جامعه یک تفاوت کوچک برای ما قائل بشوند، کمک بزرگی است. یک مثال میزنم که من تا آخر عمر نمیتوانم فراموشش کنم.
چند روز پیش دخترم را مهدکودک بردم. وقتی دم در رسیدیم، دستم را گرفت و اصرار کرد با او داخل بروم. کفشهایم را درآوردم تا دخترم را همراهی کنم. یکدفعه خانمی با دادوبیداد شروع کرد که ورود آقایان ممنوع است و مگر اینجا جای مردهاست! با این که هیچ برگهای روی در نزده بودند. آن روز تنها کسی که با پدرش به مهد آمده بود، دختر من بود. خیلی سخت و سنگین بود. من با این مسئله کنار میآیم، اما روحیه کودکانه دخترم برای هضم و تحمل این موضوع، ضعیفتر از من است. ما چنین مسائلی را در این شش سال همیشه داشتیم.» از سعید میپرسم با احساسات دخترانه آیدا چه برخوردی داشتهاست؟ میگوید: «شاید نتوانید این مسئله را درک کنید که رابطه من و دخترم هیچوقت رابطه پدر و دختری نبودهاست. من با دخترم بچگی کردم؛ حتی به اندازه همه بچگیهایی که خودم در دوران کودکی نداشتم. مثل یک کودک کنارش زندگی کردم. مثل یک رفیق کنارش بودم و با او رفاقت کردم. نگذاشتم در این زمینه کمبودی داشته باشد و احساس تنهایی کند. دوست داشتم آنقدر با من راحت باشد که هیچ وقت، هیچ چیز را از من پنهان نکند. تمام تلاشم را کردم و موفق هم بودم.»
مردها خیلی تنهاتر میشوند
گفتگو با پدر مجردی که چند سال است با ۲ پسر خود زندگی میکند و به خاطر چالشها قید ازدواج مجدد را هم زده!
عباس ۴۱ سالهاست. ۲ پسر ۱۰ و ۱۳ ساله دارد. ۸ سال پیش یک شکست مالی بزرگ داشته که روی کیفیت زندگیاش تاثیر گذاشته است. همانجا از همسرش جدا شده و حالا ۳ سالی میشود که مسئولیت نگهداری و بزرگکردن فرزندانش برعهده اوست. پایتختنشین است، بعد از این شکستها، از جریان زندگی کنار نکشیده و ترجیحداده دوباره به زندگیاش معنا ببخشد.
میگفتند خودش از پس کارهایش برمیآید
عباس قصهاش را اینطور روایت میکند: «بچهها بعد از جداییمان خیلی کوچک بودند و رفتند پیش مادرشان. تقریبا از سه سال پیش وقتی یکیشان هفت و دیگری ۱۰ سالهبود دایم پیش من هستند. البته من و مادر بچهها، رابطهمان را بعد از جدایی خیلی محترمانه و کنترلشده نگهداشتیم تا وجود مادرشان را حسکنند. حتی مادرشان کلید خانه را دارد، گاهی از پسرها سرمیزند و برایشان غذا میپزد. سعیکردیم بعد از جدایی همهچیز را با احترام پیش ببریم. مادرم با بچهها رابطه خوبی دارد، ولی متاسفانه یا خوشبختانه من همیشه دنبال استقلال فردی و مالی بودم. حتی وقتی مجرد بودم در ۲۲ سالگی با اطلاع پدرم خانه مستقل داشتم. همین اخلاق باعث شد بعد از جدایی کسی باورش نشود که باید جلو بیاید و به من کمک کند. میگفتند فلانی خودش از پس کارهایش برمیآید و اینطور بود که فشار به حداکثر رسید. خودِ فرایند طلاق واقعا طاقتفرساست و من هم خیلی احساساتی هستم. یکهو ریتم زندگیام تغییر کرده بود. انگار یک پرده سیاه جلوی چشمم کشیده بودند که آن طرفش را نمیدیدم. واقعا نمیدانستم فردا کجا قرار است بیدار شوم، کجا بروم، چه کار کنم و چه چیزی بخورم؟ تا یک سال، حال خیلی بدی داشتم و آن اوایل بچهها پیش من نبودند. کمکم که بچهها بزرگتر شدند و توانستند حداقل از لحاظ کارهای شخصیشان مستقل باشند با من زندگی میکنند.»
هر پدر و مادر مجرد یک کوه مشکل دارند
«من همیشه در جمعها میگویم مردها بعد از طلاق خیلی بیشتر از آن چیزی که دیگران فکرمیکنند تنها میشوند. جامعه ما یک جوری است که مردهایی مثل من که میخواهند از برخی کارها هم خودداری کنند خیلی تنها میشوند. مثلا در برخی مشکلات و مسائل مالی شرکت، دوستانم بعضی وقتها میگویند چرا اینقدر تنهایی و هیچکسی نیست کمکت کند؟ میگویم من تنها یک پدرومادر پیر دارم که تنها یک خانه دارند نمیتوانم بگویم همان را هم بفروشید. در مسائل عاطفی هم ترجیحم این است با خانمی که ازدواج کرده است و بچه دارد آشنا شوم. احساس میکنم این خانمها برای ازدواج با من مناسبتر هستند، اما در چند موردی که پیش آمد فهمیدم این خانمها هم خودشان کوهی از مشکلات هستند. یعنی دو آدم پر از مشکل میخواهند کنار هم قرار بگیرند و برای هم حال خوب بسازند، اصلا اتفاق نمیافتد. برای خودم در این هشت سال چند مورد اتفاق افتاد و دیدیم فقط مشکلات را سر هم هوار کردیم. برای همین مدتی است قید آشنایی و ازدواج را هم زدم، چون نمیتوانم در رابطه مطلوب خودم بروم. چیزی که میپسندم با چیزی که دارم در آن زندگی میکنم فرسنگها فاصله دارد. برای همین تصمیم گرفتم حواسم به بچهها و کسبوکارم باشد. دو، سه تا دوست هم دارم تا فشار زندگی کمرم را خم نکند. با هم هستیم، ولی در کل، دلچسب نیست. حداقل خود من حال خوبی ندارم و تنها ظاهر زندگی را حفظ کردم.» اینها صحبتهای عباس درباره چالش و مشکلاتش به عنوان یک پدر مجرد است.
هیچکس حس امنیت به من نداد
در چند سالی که مسئولیت پسرها با عباس بوده، روی شخصیت خودش کار کرده و معتقد است تنها چیزی که میتواند به او کمک کند، دریافت حس امنیت است. او میگوید: «من نه کمک مالی میخوام نه این که کسی تروخشکمان کند. فقط به حس امنیت نیاز دارم. به این که دلم خوش باشد یکی دارد میبیند چه کار میکنم. البته یک دوره جدید هم شرکت کردم که این حس را هم از بین ببرم. چون طبق تعاریف جدید پزشکی فهمیدهام معطل ماندن بابت این که یک نیروی خارجی حالت را خوب کند، یکی از تعاریف اشتباه است. میخواهم خودم هوای خودم و بچههایم را داشته باشم تا دو آدم سالم تحویل جامعه بدهم. دوست داشتم این حس امنیت را داشته باشم، اما از کسی این حس را دریافت نکردم. الان هم تا جایی که حسمیکنم رابطه خوبی با پسرها دارم. با هم استخر میرویم، بازی میکنیم، فیلم میبینیم و برایشان وقت میگذارم. منتی هم نیست، چون خودم از در کنارشان بودن لذت میبرم. هنوز هم جا دارد بهتر بشود، ولی فکر کنم بتوانم به خودم نمره قبولی بدهم.» باور این پدر این است که بخشی از مشکلات پدران و مادران مجرد مانند حس امنیت و حمایت شدن از یک جنس است، اما فرقهایی هم دارد. میگوید: «بعضی وقتها خانمهایی که مجبورند بهتنهایی بچه را بزرگ کنند بیشتر از مردها اذیت میشوند، ولی راه برای خانمها بازتر از مردهاست. ما مردها علاوه بر مشکلات خودمان، مشکل تربیت بچهها، تامین خوراک و پوشاک و ... را داریم و اگر هم خانمی وارد زندگیمان شود باید همه اینها را برای او هم تهیه کنیم، اما اگر یک خانم بخت یارش باشد همیشه مردی هست که حمایتش کند.»
یک روانشناس از تفاوت نگاه جامعه به پدران مجرد، تنهایی آنها و ضرورت کمککردن به آنها میگوید
دکتر مجید ابهری | روانشناس و رفتارشناس اجتماعی
ساختار مردانه به شکلی است که تنهایی بزرگکردن فرزند برای آنها بسیارسخت است چرا که باید در برابر فرزند خود رفتارهایی در دو نقش پدرانه و مادرانه داشته باشند. حال این که باید بدانیم رفتار اطرافیان و جامعه نسبت به پدران مجرد باید چه باشد و چه کارهایی کمککننده است. نگاه عمومی به پدران مجرد این است این گونه افراد هیچ حرکتی قادر نیستند انجامدهند. از پختن یک ناهار یا شام عاجزند یا از شستن و جمعکردن لباس فرزند یا فرزندانشان ناتوان هستند؛ بنابراین با نگاهی پر از عجز به این پدران مینگرند. در حالی که خیلی از پدران مجرد خیلی بهتر از دوران تاهل فرزند خود را اداره میکنند. خانواده و اطرافیان باید به این گونه افراد بدون ترحم و زیادهروی در محبت، جوری کمک کنند که بتوانند بدون آنها نیز زندگی را اداره کنند. کمکها میتواند بیشتر درباره نگهداری فرزندان، شستوشو و پختوپز و کارهایی مشابه این باشد و تربیت فرزند/فرزندان باید به طور اختصاصی بر پدر متمرکز باشد. اگر این کمکها ساختهاست که چه بهتر در غیر اینصورت باید اجازه دهند این پدران خودشان زندگیشان را اداره کنند.
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: تربیت فرزندان طلاق بعد از جدایی پدر مجرد حس امنیت چالش ها خانم ها کار ها بچه ها یک پدر مرد ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۵۲۴۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کاهش رشد نقدینگی به تنهایی موجب مهار تورم نخواهد شد
به گزارش خبرگزاری مهر هشتمین پیشنشست از سلسله نشستهای همایش ملی «مسئله تورم در ایران؛ ریشهها، آثار و سیاستها» با عنوان «واکاوی علل تورم و راهکارهای کنترل آن در ایران» توسط پژوهشکده اقتصاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری معاونت پژوهشی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی (ره) در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، برگزار شد. عباس شاکری عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) یکی از مهمانان این بخش از نشست بود که درباره تورم و نقدینگی نظرات خود را بیان کرد.
اقتصاد ایران در گرداب تورم؛ قمار ناعادلانهای که اکثریت مردم را قربانی میکند
شاکری افزود: نزدیک به چهار دهه است که اقتصاد ایران با معضل تورم دست و پنجه نرم میکند. اگرچه در دوران جنگ نیز تورم به حدود بیست و یک درصد رسیده بود، اما شتاب تورم از سال ۱۳۹۶ به طور چشمگیری افزایش یافته و به یک «بازی اجتماعی» تبدیل شده است. در این بازی قواعد به گونهای تعریف شده و نتایج به گونهای رقم میخورد که گویی عدهای خاص، برندگان و عدهای دیگر، بازندگان مطلق هستند. اگر بخواهیم با دیدگاه بدبینانه به این موضوع نگاه کنیم، میتوان آن را به قمار تشبیه کرد. در این قمار، تعداد محدودی از افراد سود کلانی میبرند و افراد زیادی ضرر میکنند. این امر نوعی خاص از تورم را به وجود میآورد.
وی با اشاره به اینکه هر سه نوع تورم ناشی از فشار تقاضا، فشار هزینه و تورم ساختاری در ایران تجربه شده است، افزود: برای مقابله با تورم، سیاستگذاران باید به طور دقیق نوع تورم غالب را شناسایی کرده و اقدامات مناسب را برای مهار آن انجام دهند. بعد از نظر فریدمن در خصوص بستن سرمنشا پول، دهها جانشین برای پول خلق شده و بعد از دهه ۱۹۷۰ با آزاد شدن منابع مالی در اقتصاد رابطه نقدینگی و پول بسیار پیچیدهتر شده است. در واقع تا پیش از دهه ۱۹۷۰، رابطه بین پول و کالا نسبتاً واضح و ساده بود. با این حال، با ورود منابع هنگفت به بخش مالی و نوآوریهای متعدد در این حوزه، رابطه نقدینگی با پول به طور فزایندهای پیچیده و غیرشفاف شده است.
آیا افزایش یا کاهش نقدینگی عامل اصلی تورم در سالهای اخیر است؟
این عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان اینکه رابطه میان پول و قیمتها به سادگی زمانی که در نظام استاندارد طلا، پول کالای اولیه و حتی پشتوانه تولید بود، نیست، افزود: پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، فدرال رزرو برای جلوگیری از فروپاشی سیستم مالی، اقدام به خرید داراییهای مشکوکالوصول و وامهای پرخطر بانکها کرد. این امر منجر به تزریق نقدینگی به سیستم مالی و افزایش حجم پول در گردش شد. اما با وجود افزایش قابل توجه نقدینگی در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، شاهد تورم چشمگیری نبودیم.
شاکری بیان داشت: یکی از تحلیلهای متداول، افزایش نقدینگی را عامل اصلی تورم در سالهای اخیر میداند. در صورتی که ادعای افزایش نقدینگی به عنوان عامل اصلی تورم نیازمند بررسی دقیق و مراجعه به شواهد متقن است. اما بررسی روند نقدینگی در سالهای اخیر نشان میدهد نرخ رشد نقدینگی در سالهای گذشته نوسانات قابل توجهی داشته است. به طوری که در سال ۱۳۸۵، نرخ رشد نقدینگی ۴۰ درصد بود، در سال ۱۳۸۹ که به عنوان پیک این دوره شناخته میشود، این نرخ به همان ۴۰ درصد رسید و در سال گذشته نیز این رقم به ۳۲ تا ۳۳ درصد کاهش یافت.
حدود ۸۰ درصد از نقدینگی کشور را سپردههای بانکی تشکیل میدهند
وی با بیان اینکه برخی معتقدند که این نوسانات ناشی از انباشت نقدینگی و تورم نهفته است، اضافه کرد: تورم نهفته به سرعت گردش پول مرتبط است. اگر سرعت گردش پول از روند طبیعی خود پایینتر بیاید، به معنای خوابیدن پول و عدم گردش آن در اقتصاد است. نکته حائز اهمیت این است که حدود ۸۰ درصد از نقدینگی کشور را سپردههای بانکی، به خصوص سپردههای پسانداز بلندمدت، تشکیل میدهد. ۷۴ درصد از این سپردهها نیز در اختیار ۱ درصد از سپردهگذاران است. این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان این نقدینگی را فعال کرد؟ آیا امکان توزیع ناگهانی این ۷۴ درصد سپرده در بین سایر سپردهگذاران وجود دارد؟ چه سازوکاری برای این کار باید در نظر گرفته شود؟
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه سهم حقوقبگیران ثابت در صنایع کوچک و متوسط از ارزش افزوده کل کاهش یافته و قدرت خرید آنها پایین آمده است، افزود: این امر نشان میدهد که مطابق با ضریب کشش تقاضای غیرقابلانعطاف، سهم مسکن و مواد غذایی در بودجه خانوار افزایش یافته است. بنابراین، صرف افزایش نقدینگی یا بحث درباره استفاده دولت از تنخواه گردان، کافی نیست. در واقع، دولت نیازمند اصلاحات ساختاری در نظام بودجهریزی خود است.
شاکری اظهار داشت: اما بررسی بودجه سال ۱۴۰۲ نشان میدهد که با وجود تورم بالای ۴۰ درصد، رشد بودجه ۲۵ درصد بوده است. بدیهی است که در چنین شرایطی، سهم آموزش و پرورش، بهزیستی و پروژههای عمرانی باید کاهش یابد. این امر نشان میدهد که سهم دولت از GDP افزایش نیافته است. البته اگر بتوانیم بودجه را شفاف و منضبط کرده و موارد غیرضروری را حذف کنیم، اقدام مثبتی خواهد بود.
صرف کاهش نقدینگی بدون توجه به علل ریشهای، منجر به کاهش تورم نخواهد شد
وی در ادامه گفت: به عقیده من، از سال ۱۳۹۶ تاکنون یا به نوعی از سال ۱۳۹۱ به بعد و به طور خاص از زمان آغاز برنامههای اصلاحات ساختاری شاهد پویاییهایی در تورم هستیم که به صورت ماندگار درآمدهاند. تا زمانی که به ریشههای این پویاییها پی نبرده و درک نکنیم که چگونه شکل گرفتهاند، سیاستگذاریهای مؤثر در این زمینه امکانپذیر نخواهد بود. این امر به معنای آن نیست که هر دولت جدید صرفاً عملکرد دولت قبلی را نقد کرده و به دنبال ارائه رهنمودهای صرف از سوی دولتهای قبلی به دولتهای بعدی باشد. بلکه همه ما، به عنوان بخشی از این جریان، باید در قبال این چالش پاسخگو باشیم و با بررسی عمیق عوامل مؤثر، ریشههای این پویاییهای تورمی را آشکار سازیم.
این عضو هیئت علمی دانشگاه افزود: تا زمانی که به عواملی که این روند را شکل دادهاند توجه نکنیم، به هیچ وجه با وجود وعدههای کاهش تورم، شاهد کاهش نرخ آن نخواهیم بود. از یک سو، از بانکها خواسته میشود که وامهای ازدواج و کمکهای مالی به بنگاههای تولیدی تعطیلشده ارائه کنند؛ از سوی دیگر، سیاستهای انقباضی اعمال میشود و پس از چند ماه، بنگاهها با کمبود سرمایه در گردش مواجه میشوند. در این میان، تلاش میشود تا به مسئولین القا شود که با کاهش چند درصدی نقدینگی، تورم نیز کاهش یافته است. اما این در حالی است که صرف کاهش نقدینگی، بدون توجه به علل ریشهای، منجر به کاهش تورم نخواهد شد.
برای مهار تورم و کاهش آن، به یک اراده جمعی و قدرتمند نیاز داریم
شاکری با اشاره به نقش کلیدی پول به عنوان ابزاری در دست بازیگران مختلف اقتصادی و اجتماعی، از جمله دولت، گروههای ذینفع و نظام بانکی، گفت: ضروری است که به منظور بررسی دقیق و جامع عوامل مؤثر بر تورم، به تحلیل و بررسی این عوامل بپردازیم. این بررسی باید شامل تحلیل ذینفعان، نظام بانکی و مسیری باشد که به پدید آمدن این وضعیت انعطاف ناپذیر و پایدار منجر شده است.
وی اضافه کرد: برای مهار تورم و کاهش آن، به یک اراده جمعی و قدرتمند نیاز داریم. در غیر این صورت، وضعیت فعلی همچنان ادامه خواهد یافت و انتظار حل این معضل پیچیده صرفاً از طریق اقدامات مدیران، بدون در نظر گرفتن ساختارها و زمینههای موجود، غیرواقعبینانه خواهد بود. علاوه بر این، اتکا صرف به احساسات و تعهدات فردی در حل این معضل کافی نیست و میبایست اقدامات مدبرانه و مبتنی بر تحلیل دقیق و بررسی عمیق عوامل مؤثر، در دستور کار قرار گیرد.
ذینفعان تورم با استفاده از رسانهها سعی در مشروعیت بخشی و توجیه تورم دارند
شاکری افزود: ضروری است که با توجه به تورم فزایندهای که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، به این نکته توجه داشته باشیم که این وضعیت شبیه به یک بازی قمار اجتماعی است که در آن تعداد محدودی از افراد برنده و اکثریت بازنده هستند. ذینفعان مختلف که رها نمیکنند! مگر میشود رها کنند؟ اینها جز جداییناپذیر این بازی قمارگونه هستند و در تداوم این وضعیت نقش دارند. بیشک، در این بازی اجتماعی تورم، نقش رسانهها نیز پررنگ و انکارناپذیر است. اینها رسانه دارند نه یکی نه دو تا بلکه شاید هزاران سایت داشته باشد. اگر این عوامل را نادیده بگیریم، هرگز نمیتوانیم به یک تحلیل دقیق از وضعیت تورم دست پیدا کنیم و در مهار آن موفق شویم.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تاکید داشت: طبیعتاً، آن رسانهها و افرادی که در این امر با یکدیگر همراهی میکنند، حتی حاضرند از میان نظریههای تاریخی، نظریههایی را برگزینند و به کار گیرند که سعی در مشروعیت بخشیدن به تورم باشد. چرا که برای توجیه وضعیت موجود، حتی از تحریف نظریههای تاریخی نیز دریغ نمیکنند. این توجیهها، به جای ارائه راهحلهای واقعی، صرفاً به بازتولید و تکرار مشکل دامن میزنند و مانع از یافتن راه حلی مؤثر برای این معضل اجتماعی میشوند. اما صرف نظر از توجیهات، این امر یک معضل اجتماعی است که باید به راهحلی اساسی منجر شود.
کد خبر 6089785 محمدحسین سیف اللهی مقدم